دیشب با داداشم دعوامون شد ، جوری که میخواستم بکشمش..بعد ما دعوامون میشه داداشم جیغ میزنه ، اول مامانم بدو بدو اومد نزاره برم خفش کنم نمیدونم جطوری و از کجا چنگش انداخته بودم (صبح دستشو دیدم گفتم دستت جی شده ، گفت شاهکار دیشب جنابعالیه ، من اصلااا یادم نبود و نیمدونستم چطوری ، بس که عصبی بودم هیجی یادم نمونده بود ، کلی خجالت کشیدم) از اون طرف داداشم بدو بدو رفت پشت بابام قایم شد ، رفتم حمله کنم دوسه تاهم زدمش ، بابام سریع اومد گفت منو بزن اونو ول کنن صداتون بیرون میره ،همسایه ها فکر میکنن من و مامانت دعوا میکنیم بهمون میخندن ، خلاصه من وحشی شده بودم شدید اما یکم بزن بزن کردم *تو حال خودم نبودم و داشتم گریه میکردم اون لحظه* دیگه اومدم تو اتاقم تاصبح با همشون قهر بودم
شب سه بار از خواب پریدم و داداشمو فحش دادم ، صبح بیدار شدم ۷ بار زدم زیر گریه تا ظهر(خیلی حالم بد بود و سرم درد میکرد) بعد بابام اومد خونه ناهار خورد رفت هنوز باش قهر بودم اما با مامانم اشتی کردم ، بعد بابام داشته ناهار میخورده مامانم دستشو دیده بود که انگشتش باد کرده بعد بابام گفته بود درد میکنه حتما در رفته🥲 بعد مامانم اومد بم گفت نابود شدم اصن🥲🥲🥲بابام از سرکار اومد اصن نیمتونستم تو چشماش نگاه کنم اما اون نشست با دست چلاغش برام پسته پوست گرفت ، یعنی اب شدم..مردم...خدا لعنتم کنه...گاوشم الهی...نابود شم الهی...جام جهنمه مطمعنم🥲💔
هنوز انگشتش درد میکنه
چندروزه ماشینمون افتاده تو خرج ۵۰ میلیونی پول نداریم🥲
حالم بده ، بیاین فحشم بدین ..هرچی میخواین بگین🥲🥲
من یه دختر خیلی بدم🥲💔💔
وایی بغضیم اما دیگه اشکی نمونده بریزم😶
با داداشم اشتی کردیم😒همه دعواها از زیر سر اون بلند میشه همیشههههههه.. خودشم اومد منت کشی😒😒