مادرشوهرم هرشب باشوهرم میخوابه

مادر من تویه خونه دوطبقه تک وتنهاست گاهی میگه تا صبح میشینم توراه پله یا بالکن از ترس،یه مقدار طلا داره همش میترسه یکی بیاد بخاطر طلاها بکشش،چندبازهم نصف شب در زدنه داداشم بوده گفته کیه اونا دویدن رفتن ..گاهی داداشم بیاد ببرش خونش گاهی زن داییم ....خیلی تنهاست 

از همون اول نباید میزاشتی رخت خواب خودت و همسرت جدا بشه 

بچتون چند سالشه؟

به این بهانه ک باید یاد بگیره جدا از شما بخوابه یه اتاق دیگه بخوابید [همه با هم یه جا نباشید]

بعد خودت پیش همسرت بخواب 

شاید خودش شعورش کشید و رفت تو اتاق خوابید پیش بچه تا شما پیش هم باشید 

اگه نشد ببین رو چی حساسه مثلا رو سرما

پذیراییو سرد کن بگو اتاق گرمه مادر جون شما سرما میخورید جاشو اونجا بنداز 

شبا هم بتمرگه خونش بقیه بیان پیشش

ی شب دو شب نیس ک

رو نده

جدی با شوهرت حرف بزن بگو معذبم

کی با مادرشوهرش شبا تو ی اتاق میخوابه