من نمی دونم تو چه تصمیمی می گیری اما اگه من بودم اینطور رفتار میکردم.
دیگه پامو توی اون خونه نمیذاشتم این مرد تو را پیر می کنه تا دق کنی و بمیری. به معنای واقعی علاقه ای بهت نداره و تو یه زنی نیاز به مرد عاشق داری که تکیه گاه و امیدت باشه. بس دل بکن از این زندگی روحت را آزاد کن پیش از اینکه کشته بشه.
یه وکیل خوب بگیر و برو تا ته طلاق در طول همین مسیر هم شاغل شو و استقلال پیدا کن. اگه می تونی از بچه دل بکنی بده باباش وگرنه بچه تا هفت سالگی حضانتش با تو هست.
ولی بدون بچه راحت تر می تونی به جلو بری پیرفت کنی و عد وارد یه رابطه عاشقانه و تازه باشی با یک دید بازتر و تجربه های بیشتر و دوباره بچه دار بشی. شاید نظرم به نظرت بی رحمانه است اما آرامش و سلامتی بزرگترین لطف دنیاست.