2777
2789
عنوان

مادر نامزدم همش میگه بیاین خونه من

118 بازدید | 11 پست

من خونه خودمون راحت‌ترم دوست دارم اون بیاد بیشتر خونمون..بعد اینکه خونه‌هامون دوره اون سمت میرداماده ما سمت پونکیم یعنی از غرب به شمال تهران خیلی تو ترافیکیم همش… شبم که نمیتونم بمونم… نمیخوامم ناراحتش کنم چون مهربونه… چجوری بگم بهش سختمه همش برم خونشون؟

گاهی برید 

ازونجایی که درمورد هر موضوعی نظر نمیدم ؛ پس اگه نظرمو یه جا گفتم که مخالفش بودی لطفا ریپلای نکن نمیخوام متقاعدم کنی،چون نظرم طبق تجربه خودمه😊••••••• امروز دوم شهریور۱۴۰۲با خودم عهد میبیندم که بجز راهنمایی و مشاوره در حد درک و فهم خودم از موضوع بحث؛ در هیچ تاپیکی پست نگذارم و البته بجز موارد فان ؛؛ و هیچ‌وقت در تاپیک های تعریف از خانواده اعم از پدر،مادر،خواهر،برادر،همسر و فرزند شرکت نکنم ،چون هروقت شرکت کردم بعدش کلی انرژی منفی روانه زندگی خودم و اون افراد شد!!! •••••••••روابط دوستانه یا عاشقانه تو باید عامل کاهش استرست باشن نه بیشتر شدنش،باید منبعی برای آروم شدن تو، پیشرفت خوشحالی و آسون تر شدن مسیر زندگیت باشن، اونا باید باشن تا از زندگیت لذت بیشتری ببری و حالت خوب باشه کنارشون نه برعکسش،زندگی خودش به اندازه کافی سخت هست•••••••••

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از الان به این فکر نکن که کسیو ناراحت کنی یا نه . اولا شما نامزدی ، لزومی نداره زیاد بری اونجا ماهی 1 بار اگه دعوت کردن برو ، حتی بعد ازدواجم باید مدیریت کنی این از الان داره جا میندازه که باید زیاد بیای . بعدم به قول شما با این مسیر هی نمیشه رفت و اومد کرد

از الان به این فکر نکن که کسیو ناراحت کنی یا نه . اولا شما نامزدی ، لزومی نداره زیاد بری اونجا ماهی ...

باباشون فوت کرده و مامانش تنهاست… حس میکنم خیلی وابستن بهم…

باباشون فوت کرده و مامانش تنهاست… حس میکنم خیلی وابستن بهم…

هیچی دیگه کارت درومده . از همین الان سفت بگیر . عروس قرار نیست تنهایی رو پر کنه من خیلی دل سوزوندم تهش هیچی نبود

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792