2777
2789

چند سال قبل از اشنایی من و همسرم نامزدی داشت که قرار بود جشن بگیرن و عقد کنند کارمند یه ارگان بود و دختره بر اثر تصادف به رحمت خدا میره قبل عقد و نامزدی.

 چون من ۱۰ سال از همسرم کوچکترم و تو شهر کوچک بودیم اون زمان من ن میدونستم ن برام مهم بود لما وقتی عروسی کردیم مادرشوعرم اینو به مادرم میگه و مادرمم به من میگه و ذهنم منو تا الان درگیر کرده فقط یبار اسمشو زدم نت و داستان تصادف و زندگیش تو یک وبلاگ بود خیلی هم دلم سوخت هم ناراحت و عصبی شدم منکع خبر نداشتم چرا اینارو مادرشوعرم باید بازگو میکرد و ذهنم گاهی منحرف میشه. 

نمیدونم چکار کنم دیگه بهش فکر نکنم از وقتی داستان زندگیشو خوندم بدتر اعصابم بهم ریخته 

خدایمهربونم 💖 مواظب تو دلیم باش خدایا شکررررررت💋خدا جونم مصلحتت با خواسته من یکی باشه الهی آمین🙏❤️
گذشته ها گذشته الان بچسب به زندگیت تا میتونی با خودت و همسرت خوش بگذرون ما بدنیا نیومدیم نگران و غصه ...

ممنونم واقعا مچکرم

خدایمهربونم 💖 مواظب تو دلیم باش خدایا شکررررررت💋خدا جونم مصلحتت با خواسته من یکی باشه الهی آمین🙏❤️

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

گذشته ها گذشته الان بچسب به زندگیت تا میتونی با خودت و همسرت خوش بگذرون ما بدنیا نیومدیم نگران و غصه ...

چ عجیب اسمش با اسم تو یکی بود

خدایمهربونم 💖 مواظب تو دلیم باش خدایا شکررررررت💋خدا جونم مصلحتت با خواسته من یکی باشه الهی آمین🙏❤️
دنیا خیلی کوچکه ما فک میکنیم خیلی بزرگیم

اولین پست به اسم کاربری با نام همون دختر وای😶

خدایمهربونم 💖 مواظب تو دلیم باش خدایا شکررررررت💋خدا جونم مصلحتت با خواسته من یکی باشه الهی آمین🙏❤️

اینکه فکر میاد تو ذهنت ناخوداگاه تو ذهنت 

و تو رو به هم می‌ریزد 

چون فکر می کنی چرا اصلا این فکر اومد 

دلیل به هم ریختگی بیشتر صرفا بخاطر اینه که چرا این فکر میاد تو ذهن 

در حالیکه با شناخت سیستم مغزی و شناختی ما که کار مغز فکر ساختنه و این موضوع جدیدی هست برای مغز که روش مانور بده و فکرهای جدید بسازه 

پس وقتی فکری اومد از ذهنت 

برآشفته نشو 

اون فکر یه سری کلمات هست که اگر به صورت یه سری حروف ببینیم هیچ معنا و مفهومی ندارد 

ازون جهت ما رو هم می‌ره که بهش بار عاطفی و بار معنایی میدیم 

وقتی فکر اومد سراغ ت بپذیرش حتی اون احساسات هیجانی و اضطرابی بعدش و تماشاشون کن مثل یه ناظر دور ایستاده 

اگر میخوای راجع بهش بنویس 

و بهش اسم بده باز داستان فلانی

باز اومدی با تعریف داستان فلانی ،به خودت به مغزت بگو 

خوب پنج،ده دقیقه ای درین مسأله مانور دادی ،خودت رو متمرکز یه کاری کن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792