از دلتنگی دارم دیوونه میشم خیلی دلم تنگ شده میخام خفه بشم چرا هیچکار نمیشه کرد چرا این راه هیچ چاره ای نداره😭دیشب خوابشو دیدم از صبحی خیلی دلتنگم خیلی خیلی خیلی.کاش میرفتم پیشش .شما ها چیکاررمیکنین با دلتنگی
چاره ای نداره😔
چاره اي جز صبر ندارم
داغ نمیدونم یعنی چی ولی من چهار روزه کات کردیم دعوا داشتیم زیاد بیکارم شده بود ب مامانم گفته بود من تصمیممو گرفتم ب دردش نمیخوره😭بدون من رفتو من خودمو زیر کردم التماس کردم پاره پاره کردم ولی رفت
فقط فقط فقط یه کار و مشغولیت با ساعت طولانی میتونه بهت کمک کنه
مثل مدرسه دانشگاه کلاس های مختلف یه شغل کوچیک خونگی
تا دو ماه اول سراغش رو می‌گرفتم :)
می گفتم مامان فلانی
بعد یادم میومد فلانی زیر خروار ها خاکه نه تو خونه پای تلفن :)
این مرحله رو بگذرونی میشه عادت
اولش خودمو مینداختم رو قبر
بعد ۱۴ سال بهتر هست و خوابمم نمیاد شاید بیاد بیشتر اذیت شم ولی اگه خوابت میاد بنظرم نشونه ای هست که نیاز به دعا و خیرات دارن
الان من اهنگ میزارم هنوز قلبم اتیش میگیره
بالاخره تا کی؟ از یه جا باید دوباره برگردی به زندگی و چاره ای جز این نیست
اگر واقعا دلت میخواد برگردی به زندگی باید خیییلی رو خودت کار کنی ، کتاب بخونی ، پادکست های آقای شکوری خیلی کمک کننده است تو پذیرفتن غم ، تراپی بری و...
سعی کن با رنجت کنار بیای و بپذیری اش
سخته خیلی سخته من خودمبه شخصه میدونم صبرم کمه خواهر شوهرم ۳ ماهه فوت شده ادم حس بدی داره همش میاد جلو چشم ادم جای خالش همش دیده میشه حالا اون خواهر شوهرم بوده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
30 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز