تاپیک قبلیم گفتم خواهرش با اینکه جای مادرمه خیلی اذیتم میکنه و شوهرم خیلی به حرفش هست و خیلی خواهرش مارمولک و دورو و سیاست مداره چکار کنم؟ هرکار میکنم باز یه نقشهرمیکشه ب شوهرم نزدیک میشه انگار از همه چی خبر داره. مثلا اونروز ب شوهرم گفتم خواهرت چشه همش بهانه میاره نمیاد کارای مادرش را بکنه بعد خواهره ک نمیرفت بدو بدو رفت حس میکنم شوهرم بهش همه چی رو میگه چون دقیقا هروقت ازش فاصله میگیریم جوری خودشو دوباره جول میکنه
مشکل شوهرته که هنوزخودشوبچه میدونه
خیلی خیلی خیلی عذر میخوام بابت این حرفم
اما شوهرت خیلی بچه ننه هست
چرا باید همچین کاری کنه اخه😑دیگه یه مرد بالغ شده و باید برای زندگی خودش تصمیم بگیره
قطعا بهش میگه هیچوقت حس زنانتو دست کم نگیر
یکم یا شوهرت سر و سنگین شو تا وقتی درست نشده محلش نده خودتم زندگیتو بکن نه غمبرک بزنی
دقیقا من میگم اصلا چه معنی میده یه نفر 24 ساعت زندگیش را گزارش بده اونم ب داداشش شوهرم باید بگه به من مربوط نمیشه خواهر زندگی خودته باورتون میشه هر روز مشکلات بچه هاش زنگ مبزنه میگه و هفته هفته بچه اس میاد خونمون میمونه بزرگم هست مثلا ما بیرون بودیم دختره با مادرش دعواش شده از خونه زده بیرون ماهم با دوستامون بیرون بودیم ساعت 12 شب زنگ زدن شوهرم ک بره دنبالش تو کافه اوردش خونمون همه دوستامون فهمدین ک بهم گفتن به شما چ ربطی داره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز