بچه ها من مامان جونم یه آدم سیاست دار خیلی بدجنس ، هیچ موقع دلسوز بابا من نبوده ، اما عمو هام رو خیلی دوست داره بهشون کمک میلیاردی میکنه به بابا من هزار تومن هم نداده ، به مامانم گفتم حق نداری زنگ بزنی تبریک بگی اما صبحی یادم افتاد روز دختر چند بار زنگ زد تا جواب دادم تبریک گفت چون اصلا دوست ندارم باهاشون در ارتباط باشم ، الآنم زنگ زدم اما پشیمونم در اومد گفت محمد ( عموم) زبون بسته خسته میشه میره فلان جا کار میکنه... اما به بار تا حالا دل برا بابا من نسوزونده پشیمونم زنگ زدم اینم بگم دو سال خونشون نرفتم