از وقتی که داداشم نامزدیش ملقی شده و همه چی بهم ریخته زن داداش وسطیم خوشحالی داره پاره میشه
شب یلدا الکی می‌خندید و چشماش برق میزنه
واقعا ناراحت میشیم . ولی هیچ کسی به روی خودش نمیاره
خیلی بهش حسادت داشت و خودش رو کم میدیدد
حتما حسادت اون زندگیشونو از هم پاشوند
هیچ حرف نزده از خنده و چشاش فهمیدی.شاید دلیل دیگه داشته
اگه غمبرک هم میزد یه دلیل دیگه میاوردین
خدا به دل ادما نگاه میکنه اکه از متلاشی شدن زندگی ی نفر بی دلیل خوشحاله مطمئنا ی جا جوابشو میگیره.
امیدوارم خودشو درمان کنه چون بیشتر از همه خودش عذاب میکشه از اخلاقش بالاخره ی روزی برادرتونم ممکنه ازدواج کنه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز