یه پسره جون بود
وقتی در خونمون رسیدم پیاده شد زیر ماشینشو نگاه میکرد
وقتی رفتم اونم رفت
خیلی خوشگل بود😅
از دانشگاه داشتم میومدم
اینقدر ترسیدم داشت از یه مسیر دیگه میرفت همیشه وقتی ماشین میگرفتم از یه مسیر میرفتن ولی اون از یه مسیر دیگه رفت خیلی ترسیدم😁