منو پسر عمم همدیگه رو دوست داشتیم ولی عمه و شوهر عمه به لحاظ مالی مارو در حد خودشون نمیدیدن و دنبال دختر شهردار و فلان و بیسان برای پسرشون بودن. هر چی پسرشون اصرار کرد گفتن نه ما راضی نیستیم. حتی عمم جلو خودم میگفت تو که مثل خواهری برای پسر من!
خلاصه منم ازدواج کردم با یکی که از پسر اونا بهتره(خود شوهرم بهتره نه خانوادش، از نظر تحصیلات، شغل و..)
الان از وقتی ازدواج کردم، دورهمی ها، عمم و خانوادش نمیان کلا.
مگه نمیخواست من با پسرش ازدواج نکنم؟ این کارا پس برای چیه؟