شده در حنجره ات بغض گلو گیر شود؟
به تلاطم برسی، حسِ تو تحقیر شود؟
شده دلتنگ شوی، اشک امانت ندهد؟
زخمیِ عشق شوی، قلب تو زنجیر شود؟
شده ویرانه شوی، بال و پرت بسته شود؟
نتوانی بروی، عشق زمین گیر شود؟
شده آرام ترین آدمِ این شهر شوی؟
وقتی احساسِ تو با فاصله تعبیر شود؟
شده هی شعر بگویی و غزلباف شوی؟
دفترت از همه ی قافیه ها سیر شود؟
شده چشمانِ تو در حسرت او زل بزند؟
وَ فقط خیره به یک سایه ی تصویر شود؟
آه از عشق بگویم !!! شده رنجور شوی؟
وقتی از حادثه ی عشق دلت پیر شود؟؟