همکارم بود یه روز که اتفاقا هم. من اون روز خواستگار داشتم چون عجله داشتم گفت تا ایستگاه میرسونمتون، توی راه که مامانم همش زنگ میزد میگفت زود بیا زشته همسرم شنید و گفت به نظرم عجله نکن مورد خوب زیاده، نمیدونم چرا این حرفش رو خواستگاری تلقی کردم و اون شب خواستگارم رو رد کردم😅🤣