شنیدم اکسم رل زده اونم :)))
چت هاشو با دوست دخترش دیدم
که میگفت دوست دارم بغلش کنم تا صبح بعد راه بیوفتم برم مشد خونشون
چقدر این آدم با احساس بودو من نمیدونستم در حق من که همیشه بی توجه و بی احساس بود
برای بار هزارم دلو به دریا زدم و گفتم بیا باهم باشیم با اینکه بیشتر من ضربشو خوردم اونو نمیدونم خدا میدونه
همیشه کنارش بودم مثل یه مادر رفیق رل خانواده پشتش بودم درکش میکردم شاید قضاوتش میکردم سر بی محلی هاش بود شاید بی اعتماد بود بخاطر حرفای رفقاش و کارای گذشته خودش بود اون بایستی خودشو به من ثابت میکرد چه حرفایی که توی این دل هست و گفته نشد یا اگرم گفته شد تهش بلاک بود
شنیدم میونش با رلش شکراب بود خوشحال شدم نگو بعد خودش رفت از دلش در میآورد ومنی که شب تا روز میمردم و زنده میشدم واسه یه سین زدنش و جواب دادنش
دل به چیه تو خوش کنم دیگه
منو تا مرز خودکشی بردی
دیگه اون آدم قبلی نشدم
دیگه نمیدونم