یادمه شاید کلاس اول و دوم بودم بعدش بابام مامانمو کتک زدمامانم گفت آره این جای روز زنته🥲🥲
منم ۵ هزار پول از کیف مامانم برداشتم رفتم سوپری که همیشه میرفنم مدرسه بعد گفتم شیرینی بده ببرم واسه روز مادر مامانم اون موقعه جعبه شیرینی مربایی ۱۰ هزار بود گفت ک خب پدلت نمیرسه گفتم خوب چیکار کنم با اون آقاهه خیلی دوست بودم گفت اشکال نداره بزار نصفش میکنم و نصف جعبه رو بهم داد و اومدم خونه و گربه امونم نمداد روز مادر رو تبریک بگم گریه میکردم و فقط شیرینی رو دادم مامانم...😭😭