مادر بزرگم با عمو اینام زندگی میکنه و به شدت حالش بده همه نوه هاش از 5 ساله تا 30 ساله هر روز میریم پیشش و همه ی کار هارو میکنیم ولی زن عموم میگه کاش زودتر تموم کنه ما هم راحت بشیم
ولی ما هر کدوم بریم خونه رو جارو هم میزنیم و شام و ناهار نمیمونیم که اذیت نشن
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
باید خونه هر بچه بگرده تا رفت و آمد رو دوش فقط یک نفر نباشه که اینجوری کم بیاره شاید امروز میخواست بره خونه مادرش شاید یک هفته مسافرت شاید اصلا دوره عادته و استراحت میخواد قبول کنیم بهترین مهمون هم هرروز باشه اذیته
متاسفم برا زن عموت که آرزو مرگ میکنه واسه پیرزن بی چاره
میگه قرص بدین بهش همش بخوابه ولی اگه بیدار هم باشه مزاحمتی برای زن عموم ایجاد نمیکنه فقط دو سه قاشق آب میخوره غذا میخوره خب ما هم به جز کار کردن دلمون براش تنگ میشه
خب میخواستن با مامان بزرگم زندگی نکنن اگه چند سال پیش از مامان بزرگم جدا میشدن مستاجر میبودن ولی الا ...
با احترام من حق میدم بازم ک مهمون هرروز زجر اوره اگه خونه مادربزرگت زندگی میکنن که حق نداره جدا بشه و مادربزرگ پرستار میاد کنارش اگه خونه اوناست مادربزرگ حق داره