2777
2789
عنوان

بیاید بگم‌چیشدههه

39 بازدید | 2 پست

دیشب عمم زنگ زده

ادعای وراثت زمین های کشاورزی رو دارن یعنی عموم که با بابام قهره شیرشون میکنه میگه من براتون‌این قسمت جدا کردم ولی فلانی یعنی بابای من رفته توش کاشته  بعد عمم‌زنگ زده به بابام نفرین کرده بابای منم گفته گوه خورده از زمینهای من برای شما جدا کرده اصلا اونکه زمین نداره قسم میخورد برای مشروب روز عروسیش و پول شام کل‌زمین هاش فروخت حتی یه تیکه زمین پدر منم فروخت اون موقع پدرم نوجوان بود خرج عیش و نوش کرد عموم

پدرم وام گرفته بود خونه بخره یکجای خوب مرکز شهر ویلایی عموم رئیس بانکه وکالت حساب بابامم دستش بوده رفته همش رو ورداشته رفته دوبی دور دور بعد بابام همیشه تعریف میکرد معامله جوش خورد خونه دیده شد پسندیده شد رفتیم بانک حساب هیچی موجودی نداشت میگفت‌ کل جوونیم به باد رفت منو ۳۰ سال عقب انداخت با کارش😢

حالا اینا رو ول‌کنید خلاصه کینشون خیلی بزرگه‌ البته عموم هم یکسری خوبی ها کرده ولی در مقابل دزدی هایی که کرده هیچه هیچ

در ضمن راجع به ارث زمین ها بجز عمه ی بزرگم و اخرین عمم پدر بزرگم هیچی جز خونه برای هر کدوم  نزاشته

البته عمه کوچیکم پدرم نصف حیاطی که به ارث رسیده بود داد بهش خونه  ساخت هنوز زبونش درازه😏

به امضام نگاه نکن    میگم نگا نکن  میخوابونم دهنتا   میگم برو امضا بعدی  برو دیگه اهههه  عجب آدمی هستیا   بروو  حالا چرا بین این همه امضا به امضای من زل زدی کلک  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ 

خلاصه کینه ی بزرگی دارن

وقتی عمم این تماس رو گرفت بابام عصبانی شد گفت اینها باز حرفهای اضافه میزنن و قراره ادعا کنن خیلی زور میگیره بابام اسم زمینهای کشاورزی رو میارن

من ۸ تا عمو دارم همشون زن گرفتن کلی تو دوران اول زندگیشون از پدربزرگم پول گرفتن پدربزرگم حتی براشون خونه گرفت عمه هامم همینطوز

پدر من کوچکترین پسر بوده میگفت من صبح قبل طلوع موقع نماز میرفتم تا اخر شب

میگفت یکبار خرس دیدم مونده بود سکته کنم گراز با تیر میزدم وقتی عمه هات و عموهات سفر و خوشذرونی بودن همه کارها با من  بود ولی ادعا دارن در حالی کهاین همه بهشون رسیده میگفت هیچ حقی ندارن 

پدربزرگم قبل مرگش همه چیزایی که مونده بود جز اونهایی که قبلا بخش کرده بود داد به بابام ولی زمین های کشاورزی رو مساوی تقسیم کرد به پسرها به دخترهو طلاهای خواهر و مادر فوت شدش و خونه داد تو روستا

خلاصه عمم به زن بابام زنگ زد  

زنگ بابام گوشی رو برداشت عمم داشت با زن بابام حرف میزد رو بلندگو بود بابامم حرف میزد یعنی عمم میدونست بابام میشنوه بعد یکدفعه گفت به فلانی بگو این زمینها زن بابام از رو بلندگو برداشت نه به قصد اینکه مثلا بابام ناراحت نشه بخاطر حرفهاشون ورداشت واقعافت خودم میخوام‌بشنوم تو دروغ میگی به بابام 😳😳

بابامم عصبانی شد سرش داد زد

این هم‌گریه کرد

به امضام نگاه نکن    میگم نگا نکن  میخوابونم دهنتا   میگم برو امضا بعدی  برو دیگه اهههه  عجب آدمی هستیا   بروو  حالا چرا بین این همه امضا به امضای من زل زدی کلک  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ 

فقط خودمم تو تاپیک😆😢

به امضام نگاه نکن    میگم نگا نکن  میخوابونم دهنتا   میگم برو امضا بعدی  برو دیگه اهههه  عجب آدمی هستیا   بروو  حالا چرا بین این همه امضا به امضای من زل زدی کلک  ‌ ‌ ‌ ‌ ‌‌ ‌‌ ‌ ‌‌ ‌ ‌ ‌ 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792