هیچوقت حسشو نفهمیدم که مادربزرگ داشتن چ شکلیه همیشه حسرتشو میخورم چون وقتی هنوز به دنیا نیومدم هردوشون از دست دادم خیلی کم طعم پدربزرگ داشتنو چشیدم اما همیشه در حسرت مادربزرگ داشتن موندم🥲
والا ما داریم و درکی نداریم
اخی عزیزم
هر مادربزرگی هم خوب نیست
زیاد حسرت نخور
فقط نوه‌های پسریش. ما سربارش بودیم.
برا بعضیا خوبه
ما الان امروز رفتیم کادو روز مادرم دادیم
نه احترامی دریافت کردیم نه حی ارامش داشتیم اونجا
همیشه ام با مامانم ناراحت برمیگردیم از بس که حرف درآرن
من پدربزرگو مادربزرگ نفهمیدم یعنی چی
هیچی نیست عزیزم یه آدم پیر و مزخرفی هست که دخترشو از تو عزیز تر میدونه و حرفایی که پشت سر دخترش میزننو پشت سر تو میگه .ایشالا روز خوش نبینه
منم مادربزرگ پدربزرگ مادریم انگار وجود نداشتن خیلی باهاشون اوکی نبودم
اما سمت پدریم کنارشون انگار تو بهشت بودم
کاش برمیگشتم به همون سال‌ها بعدش همونجا تو بغلشون زندگیم تموم می‌شد
من داشتم هر دوتا و ولی از هیچکدوم وفا ندیدم انسانیت ندیدم همیشه به شوهرم حسودیم میشه. آخه مامان بزرگش از مامانش بهتره براش دوسش داره
منم فقط یدونه مادر بزرگ داشتم که اونم ۵ماه پیش از دست دادم دیگه طعم خونه مادر بزرگو نمیتونم بچشم دور همی ها مهمونی ها...
منم مادربزرگ ( پدری ام)
رو قبل به دنیا اومدنم از دست داده بودم و فقط عکسشون رو دیدم و مرور خاطرات از طرف فامیل
اما
مادربزرگ دیگم فرشته ای بود که حدود سه ساله ندارمش و یک تکه از قلبم باهاش دفن شد
روحش در آرامش
منم پدر بزرگ...
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز