خدایا آخه مگه میشه ی آدم انقد بد ذات بعد ۴ ماه امشب دعوتمون کرد منم میدونستم اینجوریه رفتم ی لباس براش گرفتم ۳۰۰تومن شوهرم ۲تومن زد کارتم برای روز مادر ولی دلم باز نشد چون از بس با حرفاش اذیتم کرده خلاصه دیدم شام ساندویچ درست کرده همبرگر یعنی حتی زحمت شام هم نکشیده بود خلاصه کادو رو دادم اونم ی پاکت داد ب مناسبت روز زن ۲۰۰تومن داخلش و من اون لحظه چقد خوشحال شدم ۲تومن نبردم براش وسیله بخرم حالا لحظه اومدن یا حرفاش حسابی منو سوزوند من گفتم قصد داریم خونمون بزرگ تر کنیم چون قصد بچه داریم خونه دو خواب می‌خواستیم شروع کرد نه نمیشه با کدوم پول قیدشو بزنین گفتم همسرم دوجا داره کار می‌کنه نه نمیشه نمی‌تونین حالا حالا ها فکرشو نکنین علنا با دعوا خدایا چی کنم با این ادم
بیوت رو دیدم ترسیدم حرف بزنم بیخیال حق با توعه😑😂
مقصر شمایی که بلند بلند فکر میکنی
و تصمیماتت رو جار میزنی
پس باید منتظر هر دخالت و حرفی باشی
خب چرا برنامه هاتونو توضیح میدی واسه ش
سعی کن بیشتر سکوت کنی
آفرین.
اسی، مگه داستان لاک پشت که دهان اش را بی موقع باز کرد را نخوندی؟🙂
لاک پشت به لک لک ها گفت: مرا نيز با خود ببريد. گفتند: ما حاضريم تو را ببريم، ولى بايد با ما شرط بسيار محکمى کنى که در بين راه دهان خود را باز نکنى.
گفت: دهان باز کردن که چيز مهمى نيست، باز نمیکنم.
گفتند: نه، تو نمیدانى، دهان باز کردن خيلى مهم است، چون گاهى مساوى با نابودى است. گاهی همه آتش ها از گور زبان بلند می شود. تو با ما شرط کن که دهان خود را باز نکنى.
......
یادت اومد این داستان را؟؟🙂🙃
وای چرا گفتی میخوایم خونه بزرگ کنیم از قدیم گفتن تا کاری انجام نشده همه جا پخش نکنین حالا به حسادت و اینا کار ندارم بعضیا انقد وجودشون پر انرژی منفیه چیزی پیششون میگی اون کار کامل کنسل میشه😑
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز