چم شدهههههه؟
بابام اومد بردم بیرون از سرکار اومده بود بعد گفت آشتی کن و فلان میدونم اشتباه کردم گفتم باشه بریم فلان بازار
یه لباس خیلییییی قشنگ دیدم تو یه مغازه ای گفتم وای چقدر قشنگه برو ببین قیمتش چنده رفت پرسید گفتم حالا میگه بیا انتخاب کن قیمتو پرسید خیلی شیک و رسمی اومد بیرون گفت بریم😐
رفتیم از بازار بیرون یه کره کباب هست تعریفشو خیلی شنیده بودم
گفتم گرسنمه خیلی بریم کره کباب بخوریم
گفت خسته ام بریم خونه بشین تو ماشین بریم😐😂
به جای اینکه آشتی کنم بیشتر قهر شدم که
چرا ما دخترا اینجوریم اخه اعصابم خورد شد