2777
2789
عنوان

داداشتون بهتون وابسته هست

92 بازدید | 18 پست

داداش من ۱۹ سالشه دانشجو منم ۲۶ پرستار وقتی دیر میام خونه میبینم کلی بهم زنگ زده نگرانم شده وقتی میام بغلم میکنه پیشونیم میبوسه 

سر سفره هم بیشتر گوشت میده به من خودش کمتر برمیداره

هر وقت هم تو خونه من و میبینه قربون صدقه بوسم میکنه


یا چیزی میخوام بخرم میگه خودم حساب میکنم


نمیدونم این وابستگی خوبه یا نه فکر کنم چون از بچگی باهم مثل رفیق بزرگ شدیم انقدر وابسته دوستم داره

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

شدیدا بهم وابستس

اون از من هفت سال بزرگتره

اولین دلخوشی زندگیم💕مادرم💕پلان اول ؛ دیشب همه چیز به ‹ مو › رسید پلان دوم ؛ صبح معجزه شد و ‹ مو › پاره نشد ± دو ساعت بعد از معجزه ، مامانِ بی‌خبر از اتفاقات اخیر ، برای احوال پرسی زنگ زد و گفت : ‹ دیشب کلی دعات کردم💛'💎 ›دومین دلخوشی زندگیم💕 پدر و برادر جانم 💕 با قلب مهربونشون  و خوبی های بی منت 🌈🦋‌‌ سومین دلخوشی زندگیم اومدن مردی تو زندگیم که منو با تمام بچگیام بزرگ کرد 🌱و کنارش بدون هیچ ترسی خود واقعیمم🙃 .آدم امن زندگی من🫂❤️ می‌گفت هرچقدر دل‌چرکین باشم ازت ولی دوست‌داشتنت هنوزم به دریا وصله.💙 در دل و جان خانه کردی عاقبت ...❤️🌈 خدایا شکرت بابت همه چی 💛💛 

اینجوری نیستیم. ازدواج کنه کم رنگ تر میشه خودت اذیت میشی بعد

۲۵ دی نوبت سنوی قلب نی نی دارم میشه دعا کنین برای نینیم🥲تشکیل نشد که نشد سقط شد .😭 خداحافظ جوجه من باران باش و ببار ،نپرس کاسه های خالی ازآن کیست♾️ویران شده را حوصله ی منت معمار نباشد!!⚕️🎶

خوشحالم براتون

رابطه من با داداشام خیلی غریبه طورِ

در حد سلام علیک

مادرم کاری داشته باشه،جایی بخوام برم ی وقتایی ببرنم

همین

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792