2777
2789
عنوان

دلم گرفته

35 بازدید | 1 پست

امروز رفتم بعد از دو سال ، خونه ی پدرم اینا ...

دو سال پیش سر ی موضوعی کارم داشت ب جدایی میکشید ک در نهایت برگشتم و جدا نشدم 

ولی پدرم بشدت مخالف بود و می‌گفت که نباید برگردی...

با مامانم تو این دو سال در ارتباط بودم ولی پدرم نه ... 

تلفنی با مامانم حرف میزدم و گاهی میومد خونه مون ..

خلاصه امروز ب مناسبت روز مادر رفتم خونه شون و در عمل انجام شده قرار گرفتم و دیدم بابام هم اونجاست 

ناچارا سلام کردم و اونم جواب داد و یکساعتی نشستم و برگشتم ( البته بابام لحظه اول گریه کرد در حد چند لحظه ) 

 نگید نباید ب خانواده ها میکشوندی ک چاره ای نداشتم خودمم فکر نمی‌کردم برگردم سر زندگیمون ولی واقعاااااا ورق برگشت و خلاصه برگشتم جزییات زیاد داره 

ولی حس بدی داشتم امروز که تنها نشسته بودم توی خونه شون ،، 

چون حالا حالا ها شوهرم رو نمی‌پذیرن‌... 😞  از طرفی فکر می‌کنه مثلا پدرم که من گول خوردم و نباید برمیگشتم ... 

بوی نم بارون ☔ شنیدن صدای بارون 🌧️رعد و برق ⛈️
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792