ما شش ساله تو شهرستان ما ک شهر نسبتا کوچیکه زندگی میکنیم(شرط اول خانوادم واس رضایت ازدواجم ب شوهرم این بود ک همینجا بمونیم چون فقط دوتا بچه ایم منو خاهرم)حالا خودم دوست دارم بریم مشهد زندگی کنیم شهرخانواده شوهرم...
ازطرفی هم خانوادم بفهمن ناراحت میشن و همش فاز تنهایی برمیدارن،ینی طوری نیسن ک بگن برو هرجا ک دلت خوشه میگن بری ما تنها میشیم و این حرفا...
نمیدونم چیکارکنم واقعا دوست دارم برم ولی حتی جرات گفتنشو ندارم...
ازطرفیم خب میگم برم دیگ واسه همیشه اس بعد خدای نکرده یکی زنگ بزنه بگه پدرت مادرت چیزیشون شده خیلی غصم میگیره🥺باز میگم مگ همه پیش خانوادن خب ک من اینطوریم...
رفتارخانواده واقعا بی تاثیرنیست من پسرخودم بزرگ شه حق انتخاب میزارم براش