2777
2789
عنوان

شوهرم یواشکی برای مادرش جشن روز زن گرفته

| مشاهده متن کامل بحث + 1899 بازدید | 94 پست
خب همون اول غلط کرد که اومد خاستگاری میگیم دختر رو میشه زوری شوهر داد این چی مرده راحت قهر میکرد میر ...

به خاطر بچم واینکه پدرم نمیزاره طلاق بگیرم شوهرم موقعیت اجتماعی خوبی داره پدرمم میگه دیگه چی میخوای مرد از این بهتر

ی چیز میگم ناراحت نشو منم مثل تو زنم عروسم ولی اینو بدون من باید شوهرمو درک کنم میدونم وضع مالیش چطوره نباید مادرشوهرم بدون که پسرش کم آورده ۵۰۰پول ویک جعبه شیرینی ۳۰۰پولش شد جمعا ۸۰۰شد نه نهاررفتیم نه شام رفتیم دوساعت نشستیم کادوشو بهش دادیم اومدیم مادرش انتظار داره سالی یکباراتفاق میوفته ولی به من ی شاخه گل سرخ دادهمین باید ناراحت بشم نه همیشه اینو بدون دعای مادر ی چیز دیگس فکرنکن میخوام از مادرشوهرم طرفداری بکنم نه خودمم خیلی زخم خوردم ولی به خاطرشوهرم احترامشو میذارم اگه من به مادرش بی احترامی منم دقیقا اونم به مادرمن بی احترامی میکنه خب چه لزومی داره هرکی جدابره خونه ی مادرش چراشما رفتی خونه‌ی مادرت اونم جدارفته خب همین کارهارو میکنید باعث اختلاف وبی احترامی بین خانواده هامیشه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

به خاطر بچم واینکه پدرم نمیزاره طلاق بگیرم شوهرم موقعیت اجتماعی خوبی داره پدرمم میگه دیگه چی میخوای ...

اخه به چه قیمتی وقتی هیچ عشق و محبتی بینتون نیست 

چقدر دلم‌گرفت 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ی چیز میگم ناراحت نشو منم مثل تو زنم عروسم ولی اینو بدون من باید شوهرمو درک کنم میدونم وضع مالیش چطو ...

من تو زندگی مشترکم مشکل زیاد دارم مادرش از اختلاف من و پسرش سو استفاده میکنه به نفع خودش 

اولین رابطه ج فهمیدم بعدش گریه کرد

خب چی گفت 

الان یعنی حتی یکمم محبتی توجهی چیزی نمیکنه؟

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

خب چی گفت الان یعنی حتی یکمم محبتی توجهی چیزی نمیکنه؟

بعد اولین رابطمون عذاب وجدان داشت و مثل اینکه پشیمون بود بهم دست زده بغض کرد و چشماش خیس بود ازش پرسیدم زد زیرش ولی من مطمئنم گریه کرده بود

من تو زندگی مشترکم مشکل زیاد دارم مادرش از اختلاف من و پسرش سو استفاده میکنه به نفع خودش

خب چرا گذاشتی مادرشوهرت از مشکلاتت باخبربشه همیشه سعی کن جلوی خانوادش به هم احترام بذارید شوهرتو با آقا صدابزن ی جوررفتارکن از تو که عروسشونی ادب یادبگیرن 

من عادت کردم دیگه اولاش برام سخت بود ولی کلا طلاق عاطفی گرفتم و سرگرم کارم هستم

الان یعنی از لحاظ روحی واقعا هیچ مشکلی نداری؟ خیلی سخته 

خدا بهت کمک کنه عزیزم 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

بعد اولین رابطمون عذاب وجدان داشت و مثل اینکه پشیمون بود بهم دست زده بغض کرد و چشماش خیس بود ازش پرس ...

ببخشید ولی واقعا از شوهرت خیلی بدم اومد

یه همچین آدمی رو نمیدونم خدا ازش میگذره 

حالا هرچقدر هم میخواد گناه خودش رو بندازه گردن دیگران

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792