منم مثل شما.ولی امروز ازش عذرخواهی کردم و گفتم واقعا توانشو ندارم بیام و خداروهزاربار شکر که نرفتم چون خانم خونه تشریف نداشتم.یساعت نشستن پاشدن اومدن.فکر کن این روزی ک‌مطمئنه پسرش و احتمالا عروسو نوش میان دیدنش پاشده رفته بیرون
حالادیگهکی قرار برید ساعت ده شد.اگر همسرت انقد باهات‌راه میاد برو.سر سنگین و رسمی .حرعم‌نزن.چیزی پرسید رسمی جواب بده.اگر نمیتونید بعد اتفاقی خودخوری نکنید جواب بدید.و اگر قراره جواب ندید باید بتونید بعدش بیخیال بشید
انقدر سختی کشیدم با اینکه با همسرم خوشبختم به همه جوونها توصیه میکنم حتما مادر پسر رو هم اندازه خودش بسنجید
سلام.
هی می خوام هیچی نگم.تو هیچ بحثی شرکت نکنم.ولی اینجور تایپیکها فقط داغ دلمو تازه می کنه.
عزیزم تابوده همین بوده.مادرشوهراسمش روشه.تلخ ونچسب.
خودخوری فقط اعصاب خودمونو بهم می ریزه.
به نظرم بهترین کار برای اعصاب خودمون اینه بگیم لابد حواسش نبوده.واگرنه بخوایم جوش کنیم دلیل برای جوش کردن زیاده.تجربه می گه هرکی بی خیال تره زندگیش راحتتره.
الان فکر کن جاریت چقدر بهش بر خورده که مادرشوهرت پس مونده تو و خودش رو به اون تعارف زده
منم به این نتیجه رسیدم که اشتباهه.هرچند همسرم واقعا مرد خوبیه.مهربونه.تلاشگره.دیشب از ناراحتی معدم درد گرفت بحاطر من باشگاه نمیرفت.الکی خودمو خوب نشون دادم که بره و رفتو زود برگشت گفت نمیتونستم ورزش کنم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
28 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز