دنیا خیلی بی رحمه ادماش از خودشم بدتر
منم الان یک سال چند ماه که که حالم خوب نیست داغونم نابود شدم تو این مدت ،،،پارسال این موقعها حالم خیلی خیلی بدتر از الان بود نصف شب بیدار میشدم زار زار با صدای بلند گریه میکردم مامانم بغلم میکرد تا ارومم کنه .....الان یادم میاد حالم بد میشه
خیلی از ادما ی روزی تو زندگیشون حالشون از رفتن کسی بد شده افسرده شدن و چه بسیاری از این ادما تا مرز خودکشی رفتن یا حتی خودکشی کردن ....
خود من ی روزایی که حالم خیلی خیلی بد بود و دیگه تاوان ادامه دادن و تحمل کردن نداشتم به خود کشی فکر میکردم و حتی میخواستم انجامش بدم ...اما ی لحظه و در کسری از ثانیه مامانم میومد تو ذهنم که بعد من چی به سرش میاد...از انجام کارم منصرف میشدم
اون روزا فکر میکردم دنیا به اخر رسیده ،،همین الانم هنوز اونجوری فکر میکنم ولی نه به شدت پارسال
عزیزم همه این روزای سخت میگذرن همونجوری که روزای شادمون نموندن این روزام بالاخره اما به سختی تموم میشن اگر توانایی انجام کاری داری حتما انجامش بده خودت با کار کردن سرگرم کن تا روندش برات اسون تر بشه