کسیو نداشته باشه اینجا حرفش گوش بدن ن رفیق ن مادر ن پدر ن خواهر ن آشنا ن خاله
و بعد میاد این همه حرفای دلش تایپ میکنه و با نینی سایتیا صحبت میکنه ک شاید بلکه آروم بشه
خوبه شماها هستین بازم
وگرنه جایی نبود حرف بزنم
همه مشکل داریم اما مشکل من افسردگی آسیب روحی جسمی هیچ محبتی از پدر مادرم ندیدم رو آوردم به کسی ک ازم سوء استفاده میکنه و اسنو دادم میبینم ولی باز باهاش چرا؟؟چون عقلم ا دست دادم دیونه شدم با خودم ن با یکی حرف میزنم همش که نیست
یه سگگرفتم اونم پیش من افسرده شده
نمیتونم برم خیابون تنها یا گردش یا بیرون چوننمیزارن حتی نمیزارن سگم ببرم پیاده روی
فقط برای دستشویی تا جلو در میبرم میارم نمیگم نرفتم بیرونچرا رفتم اما دلممیخاد برم برم برم
هعی هعی