دعوای اصلیمون سر اینه که چرا هیچ مناسبتی هیچ کاری برای من نکرده همیشه حتی کوچیکترین چیزی که برام خریده به زور حرف بوده هی گفتم گفتم گفتم تا کرده .از شب یلدا باهاش بحث دارم که چرا بهم اهمیت نمیدی امروز زنگ زدم بهش گفتم بیا بریم پیش مشاور شاید مشکل از منه مشکلات حل کنیم .رفته به مامانش گفته که زنم یلدایی میخواد.مامانشم زنگ زده بمن میگه من اون عروسام برام پشت عقدی طلا خریدن برام لباس خریدن همه چیز برام آوردن برا پسرام چیز خریدن تو چرا از پسر من یلدایی میخوای و کلی حذف دیگخ
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعد بهش میگم من ازشما انتظار ندارم از پسرت دارم میگه توام باید برای پسرم چیز بخری و خیلی از این قبیل.
این در حالیه که من پدر مادرم جدا شدن و ریز و درشت کارای عقدم با خودم بوده در حد توانم زور زدم و عقدما خودم انجام دادم .همه شرایط ما از اول به شوهرم گفتم
مادرشوهرت عین مادرشوهرمه، اون تمام رسم و رسومات رو به نفع خودشون تموم می کنن، مثلا رسم ندارن یلدایی عروس ببرن، از اون طرف هم دوست داره برای دخترش بهترین و لاکچری ترین یلدایی بیارن
بعد بهش میگم من ازشما انتظار ندارم از پسرت دارم میگه توام باید برای پسرم چیز بخری و خیلی از این قبیل ...
راستش مهریه به اجرا گذاشتن را نمیدونم...من این کارا را بلد نیستم و دوست ندارم...
ولی زندگی با این مرد پیرتون میکنه...ایشون سنجاق قفلی شده به مادرش
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود😍...آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود😍 عزیزان درخواست دوستی را نمیتونم قبول کنم. پیام های خصوصی را جواب دادم، و لغو دوستی زدم.چون دیگه نمیتونم پیامها را جواب بدم، دوست نداشتم پیام بدین و پاسخی دریافت نشه و من شرمنده بشم❤🙏ایام به کامتان
وقتی هم که مامانش داشت این حرفارا بمن مطمئنم که کنار مامانش نشبته بودم انقد عصبانی شدم و دلم گرفت که نگو افتادم تو چاه نمیدونم باید چیکار کنم دارم به طلاق فکر میکنم