یبار اومدم خونشون مامانم گفت برات قرمه سبزی نگه داشتم ،منم گفتم نهار خوردم،ساعت ۶ عصر دیدم گشنمه،آخه شیرم میدم،گفتم میرم قرمه سبزی رو بیارم،بابام گفت چخبره اینهمه میخوری😑گفتم چیزی نخوردم،گفت نهار که خوردی،گفتم آره ولی خیلی گذشته ،خلاصه ی چند دقیقه با من بحث کرد😑 دیگه کلی شرمنده شدم و خجالت کشیدم که چرا گشنم شد
امروز اومدم داداشمو ببینم،انگار کار پیش اومده نهارشون دیر شده،یه عطری داشت 🤤 هرچقدر گفتن بیا بخور گفتم نهار خوردم سیرم،درحالی که صبحانه هم نخوردم😅😅😅بابامم خیلی اصرار کرد ولی واقعا روم نشد چیزی بخورم
زنگ زدم شوهرم بیاد دنبالمون ولی گفت نمیرسه به این زودی بیاد🤕 گشنمه 😅😅