گفت من ب فنا رفتم
بخاطر بیماری مادرش
مدتی دور بودیم استوری گذاشتم گل و چایی خواستگاری (الکی بود برای خواستگارای قبلیم بود)
گفتم سر درگمم هی میگفت چرا
گفتم دلم پیش یکی گیر نمیتونم درست تصمیم بگیرم
گفت کی
گفتم
تو
گفتش منو بیخیال من ب فنا رفتم .
منم نمیتونم ازش بگذرم 😭😭
چی بهش بگم ک میتونم صبر کنم ؟؟؟جوری مغرورانه هم باشه
هیچی نگو خودش اگه بخوادت یه زری میزنه
والا بذار یه حقیقتی رو بهت بگم
اینطور پسرا رو من به شخصه خیلی درک میکنم
اگه می‌پذیری که تا وقتی که حالش خوب بشه تو هوای قلبشو داشته باشی ولی عشق زیادی ازش نخوای تا وقتی که اوکی بشه
بنظرم بهش بگو خودم هواتو دارم و این چیزا
ولی نه اگه بیشتر از عشق ورزیدن خودت به اون
عشق اونو میخوای
بنظرم بیخیال شو چون نمیتونه
چند سالتونه؟
خدایی چرا بخاطر یه پسر یا وجود یه مرد تو زندگیتون انقدر ارزش خودتون رو پایین میارید اگه یازده سال پیش یکی به من میگفت مردا ارزش عشق و احساسو نمیفهمن بی مهری من هیچوقت ازدواج نمیکردم که الان کاسه چه کنم دستم بگیرم
بهش اعتراف کردی بخواد میاد جلو
باید برای رسیدن بهش تلاش کنی
قانون جذب کار کن
حس توضیح ندارم سرماخوردم
پیج عباسمنش رو دنبال کن
