تازه یکماه که نامزد کردم و قرار بود این ماه عقد كنیم
شوهرم پسرداییمه
قراربود۴۰۰تا سکه مهرم باشه۱۵مثقال طلا
گفتن ک نصف طلاهارو موقع عقد بهم میدن
نصف دیگه شونم موقع ک هنوز عقدیم(ینی قبل عروسی)
دو سه روز پیش نامردم گف خسته شدم از بس رفتم و اومدم نمیتونم هر هفته بیام دوباره برگردم(خودمون خوزستانیم شغلش تهرانه)
بیا بجای طلا و عروسی خونه بگیریم تهران بمونیم منم مجبور نباشم ازت دور بمونم و خونه هم داشته باشیم
جوابی بهش ندادم
تا دیشب اومد خونمون گف مشورت بگیرم
با پدرم حرف زد بابام قبول نکرد
بابام گفتش برا دخترم میخوام عروسی بگیرم و طلا پشتوانه یه زنه
یا اگه نمیخوای طلاهاش بگیری باید به اندازه پول طلاهاش نصف خونه رو به نامش بزنی(حقیقتا خودمم با این خرف بابام موافقم چون اگ خونه بگیره دیگه پولی تو دست بالش نمیمونه ک بخواد بعد عروسی طلا بگیره و در اصل طلاییم گیرم نمیاد)
به اسرار من ک عروسی نمیخوام اینا بابام قبول کرد ماه عسل بریم ولی براط طلا رو حرفشه
صبحم داییم زنگ زد ک فلانی(اسم نامزدم)گناه داره مسیرش زیاده خسته شده
ماه اینده براتون مراسم عقد خوبی میگیرم بجاش عروسی دیگ نمیخواد
من قبول کردم
دوباره برا طلا گف ک گفتمش با بابام صحبت کنن
قراره شب بیان
الانم بابام باهام حرف زد گفت که خونه بزنه به نامت بهتره احساسی عمل نکن...
میگه برا عروسیم دست زیرگرفتی نمیخوام الکی الکی دخترمو بهشون بدم
الان بنظرتون چیکار کنم