خواهرم ازدواجش ظاهرا خوب بود همه میگفتن به به چ داماد خوبی
ولی انقد بی عرضه بود ک نهایت نداشت مهمان دعوت میکرد بیست نفر میگف خانم همه چی حاضر کن بزار برو خونه مامانت بخدا ده روز خواهرم خونه مامانم میموند ک این ب رفیق بازیاش برسه ماش فقط همین بود هیچی تو خونه نبود ک خواهرم بپزه بقران همه چی از خونه مامانم میبرد میپخت چند مدل غذا
خواهرم ده سال زندگی مشترک داشت بخدا یک ماه هم تنها نبود همیشه مهمان بازی و رفیق بازی
سه ساله الان فوت کرده خواهرم مونده با دوتا بچه