پون هر چی دم دستم میومد میزاشتم اپن شلوغ میشد مهمون سرزده میومد خجالت میکشیدم هر سری بعد مرتب کردن میگفتم دیگه چیزی نزارم و نمیشد
ولی دیگه واقعا واقعا چیزی نمیزارم و یه چیزی هم روی زمین نمیزارم توی پذیرایی دیروز مهمون سرزده اومد و تعجب کرده بود که چقدر مرتبه و خلوت