بجا اینکه دلت برا اون بدبخت بسوزه و اصلا خودت مایل باشی بهش نشون ندی،تازه میگی چرا گفته نگو
هر چند که مادرشوهرِ فتنه ات بابد با دعوا هم که شده پسرِ خسیسِ مارمولکشو راضی میکرده براش بخره،اتفاقا مادرشوهرت عرضه نداشت وگرنه میذاشت گردنش براش بخره.
بگه چرا این پسرم برا زنش خریده تو هم باید بخری.پس مادرِ جهنمه؟
جاریم کاری ب من نداره؟؟ هعی خدا این بخدا کث شیطان میمونه من از اون عفریته ناراحت نشدم از حرف مادر شوهرم دلخور شدم چون کار همیششه یه بار النگوهامو پوشیده بودم هممون نشسته بودیم جاریمم بود مادر شوهرم جلوش میگفت قیامشون کن نبینه‌همسرمم جلوی همه گفت من خریدم پزشو بده چرا همش میگی بپوشونشون
واست آوردن دیگه ناراحتیت چیه
حالا جاریت حتما باید بفهمه؟
واسه خودت زندگی کن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز