تنها حسرت های زندگیم ، یکی نمرات داغون راهنمایی ، و یکی ای کاش پدرم کمی ملایم تر باهام رفتار میکرد ، ...
دومی بیشتر از همه اذیتم میکنه ، چون پدرم الگوی من توی زندگیم بود و توی کل انتخاب هام نظر پدرم در الویت قرار داشت ولی پدرم هیچوقت منو الویت خودش قرار نداد ، همیشه دختر عمو هام و فامیلی پدری الویت بودند
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
بخدا هزاران بار گفتم از دو سه روز پیش با شوخی گفتم...حتی امشب جدی گفتم هیچ..وضع مالیش هم در حد ی هد ...
نمیدونم چی بگم ، برای یه خانم همون یه هدیه ی کوچولو هم غنیمته ، به مادرشون بگین باهاشون صحبت کنن ، بلاخره یه راهی هست ، میتونین با شماره تلفن مشاوره های شبانه روزی تماس بگیرین ، کاملا رایگانه و ازشون کمک بگیرین
یک سال بعد از اینکه اومدم خونم ،لباس عروس پوشیدم عکس گرفتم ولی من دلم میخواست اول زندگیم تجربه کنم
درک میکنم ، من خودم عروسی و عقدم یکی بود ( یه جشن خیلی کوچیک) ، یعنی نه خودم نه همسر دوست نداشتیم عروسی بگیریم و نگرفتیم ، ولی به جاش یه سفر حج رفتیم ، و اونقدر دلچسب بود که دیگه حسرت نگرفتن عروسی به دلم نموند
برین خدارو شکر کنید همین که تنت سلامتی دیگه حسرت نخوریم بسه بقیه بیخیال بازم شکرخدا حالم خوب شده وفقط صبر کنم سه سال حسرت اینه خدا چرا قدر خندها وسلامتیم رو بیشتر ندانستم