شاید به نظر مسخره بیاد براتون
ولی با این خواستگارهایی که برام
میاد یا اونا منو نمی خوان یا من اونا رو
تا آخر عمرم تنها بمونم به نفع منه
چند روز پیش یه خواستگاری برام اومده بود
فقط اولویتی که داشت موقعیت شغلیش بود
بقیه مواردش افتضاح جواب منفی بهش دادم ...
خیلی دلم گرفته بود از شرایطم از حال درونیم
یکی هست خییییلی دوسش دارم و اونم می دونه
ولی رسیدن بهم مثل یه معجزه هست
از این به بعد فقط از دور دوسش خواهم داشت
فردای اون روز وقتی دیدمش اومده بود توی
یه کاری کمکم کنه اصلا انتظار دیدنشو نداشتم
شاید به نظرتون احمقانه بیاد ولی با دیدنش
کل غم و ناراحتیم از ذهنم رفت
اون موقع بود فهمیدم من به جز اون نمی تونم
انتظار زیادی ازش ندارم ولی انتخاب اول و آخرم اون
بنده خداست...ارتباط عاطفی بینمون نیست
ولی ترجیح میدم اگه اون توی زندگیم نباشه
قید ازدواج بزنم