بچه ها من رازی رو به دختر عموم گفتم اونم رفته بود به همه گفته بود جوری که ابروی من نزدیک بود بره و واقعا خدا نجاتم داد
البته اون از بچگی کلا با من یکم بد بود
منم گفتم شاید اون برای بچگیمون بوده ولی بلایی که سرم اورد حتی باعث شد به خودکشی فکر کنم
بنظرتون رفتارم باهاش ازین به بعد چطور باشه حتی اسمش و شنیدن حالم و بد میکنه و استرس بهم میده
یعنی نمیشه دیگ به هیچ کس اعتماد کرد ؟
حس خیلی بدی دارم