2777
2789
عنوان

شما بودین از این خواهر ناراحت میشدین

| مشاهده متن کامل بحث + 208 بازدید | 25 پست
خب پس این تاپیک و یاداوری کارایی که شما تو بارداریش کردی چیه؟ شما باید فقط از شوهرت انتظار کمک و هم ...

بد من همیشه میرم خونه بابام سر میزنم حالا شاید کاری نکنم ولی سر میزنم بهشون بااینکه احترامی هم ن ب من میذارن ن ب شوهرم

الهی خب به خواهرت بگوبیشتر بیاد پیشت بذار بدونه به وجودش نیاز داری

یکی دوبار بهشون گفتم گفت شوهرم نمیذاره وسیله ندارم درصورتی ک اون موقع هم بابتم نمیذاشت برم خونش ولی من میپیچوندم میرفتم تازه مامانم هرروز یا ی روز درمیون براش غذا میبرد سر میزدیم خلاصه بهش دلم از این تنهایی گرفته

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

چون گفتی منو ول کرده به امون خدا گفتم

خب اره از همه دلگیرم بابت این موضوع اصلأ همه حتی شوهرم انگار چندششون میشه بیان خونم شوهرم ک میگه سرکارم الکی اوناهم میگن چون بارداری نمیایم درصورتی ک بارها بهشون گفتم من الان نیاز دارم نمیتونم برم بیرون دارم میپوسم بچم ب دنیا بیاد دیگه میخام چیکار بیان با بچم سرم گرم میشه شاید اصلأ نخام دیگه بیان همش عذر و بهونه های الکی


یکی دوبار بهشون گفتم گفت شوهرم نمیذاره وسیله ندارم درصورتی ک اون موقع هم بابتم نمیذاشت برم خونش ولی ...

سعی کن به سرگرمی براخودت درست کنی که‌کمتر به این‌چیزا فکر کنی الان‌ هورموناتم بهم‌ریخته حساس شدی اگه به کتاب یا فیلم علاقه داری یا مثلا آموزش بافتنی آنلاین یاهمچین‌چیزی 

سعی کن به سرگرمی براخودت درست کنی که‌کمتر به این‌چیزا فکر کنی الان‌ هورموناتم بهم‌ریخته حساس شدی اگه ...

دیگه ماه آخرمه حوصلم نمیگیره مثلأ تا فیلم میبینم یا کتاب میخونم خابم میگیره بافتنی بلدم ولی چون کمر درد دارم نمیتونم بشینم میدونی دلم از همین گرفته ک من دستم از همه جا کوتاه شد و هیچکسم توجهی نکرد من ن نیاز داشتم کسی کارامو کنه ن چیزی چون یواش یواش خودم میکردم یا نهایتأ ب شوهرم میگفتم اما خیییلی نیاز داشتم ک بیان و برن بیشتر از همه از شوهرم ناراحتم ک خیلی بیشتر از قبل از خونه فراری شد

دیگه ماه آخرمه حوصلم نمیگیره مثلأ تا فیلم میبینم یا کتاب میخونم خابم میگیره بافتنی بلدم ولی چون کمر ...

دنیا محل تنهاییه دوست من هرکدوم یه جور تنهاییم 

بعدا شاید به حرفم برسی 

کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید: آیا بالاخره رنج های بشر  پایان یافت؟
باهاش حرف زدی ؟

با شوهرم؟؟؟حرف انچنانی نه ولی خب خیلی ازش خاستم ک بیاد خونه بهونه کار اورده بد فهمیدم اصلأ کار نداشته البته اینم بگم ی کم بیش فعالی داره و نمیتونه جایی بند بشه اما این دلیل محکمی برای من نیست

با شوهرم؟؟؟حرف انچنانی نه ولی خب خیلی ازش خاستم ک بیاد خونه بهونه کار اورده بد فهمیدم اصلأ کار نداشت ...

اره 

متاسفانه مردا تا مستقیم بهشون نگی چه احساسی داری و چه انتظاری داری نمیفهمن باید واضح و ساده بشون بگی مثلا من تنهام هورمونام بهم ریخته احساساتم متزلزل شده نیاز به محبت و‌توجه بیشتری دارم همش تو‌خونم و بخاطر شرایطم‌نمیتونم‌کاری بکنم ازت انتظار دارم وقت بیشتری رو‌به من اختصاص بدی کنارم باشی مثلا بدنمو‌ماساژ بدی باهم‌فیلم‌ببینیم‌برام‌خوراکی‌بیاری‌راجع‌به‌بچه حرف‌بزنیم … 

غرورم اجازه نمیده اصلأ اینجوری حرف بزنم باهاش

چرا ؟ مگه ادم‌با شوهرش این‌حرفارو‌داره؟ 

یکم باخودت روراست باش و‌به چیزی که نیاز داری توجه کن اگه این چیزا رو از شوهرت نخوای اونم نمیدونه و بهت نمیده و همین‌ باعث‌میشه بینتون‌فاصله بیافته‌

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز