دیشب تو جمع به شوهرم گفتم برام یه کادو خوشکل میخری و خطاب به مامانم که برام تشک لحافی اماده کن اگر نخرید میام قهر پیشتون
مامانم با اندکی تفکر کن رو به مادر بزرگم گفت مادرجون برامون دو دست تشک لحاف اماده کن
شوهرم هم با لبخندی خبیثانه بر لب خودشو در افق محو کرد