همش توهم و ترس حق الناس دارم

احتمالا واسه یکی دو نفری بدجور تلافی می کنی که فشارت کم بشه 

بایدخوشحال باشی ک دخترچون یه چیزی هس ب اسم عذاب وجدان ک هنوزبیداره نا مث کسایی ک کلاه سرمردم میزارن اسمشم میزارن زرنگی 

اینم یه نوع وسواس فکریه ، مثل بقیه مثالهای این مشکل

باز تو این مسئله معیار وجود داره میتونی با اون تطبیق بدی

آره من مثل شما بودم بهتر شدم.

ببین واقع بینی رو تو خودت تقویت کن . من کاری که میکردم این بود سوالاتی که برام پیش میومد رو از کارشناس احکام و ... میپرسیدم و خیلی کمک کننده بود برام. چون میفهمیدم چیزی که فکرمیکنم اشتباهه واقعا اشتباهه یا تصور منه فقط

اینقدر دیگه طبیعی نیست وسواسه

از وسواس شیطان به خدا پناه ببر چون آدم رو حقیر و عقده ای می کنه 

بگم منم جزهمون دسته ازادمابودک اون دنیارودیدم شایدبگی دورغ میگم ولی خداروشاهدمیگیرم بخودش قسم ک منم دیدم اون دنیارومث روزبرام روشنه

من خیلی دوس داشتم اون دنیاینی جهنم روببینم همش میگفتم خدایامیشه جهنم روببینم چطوریه گذشت تاچندماه بعدش ک ی شب دیدیم جسمم یجایه ک پرادم ک بازنجیرروی صندلی بسته شدن بالباسای گهنه پاره منم بودم ولی من روتودوجابودم هم روصندلی هم روب روی ادمهاشوهرمم بودم ک دست وپاهمه روبسته بودن دونفربودن ک صورتشون معلوم نبودنه باچوب نه باچماق نه هیچی فقط ازمردم دونه دونه میپرسیدن چرابه فلان کس پولشوندادی اوناهم هیچ جواب نداشتن ک بگن سرشونومینداختن پایین تارسیدن ب شوهرم ک دقیق یادم گفتن چرابه فلان مغازه پول جیگیری ک گرفتی روندادی بلندشدم ازخواب براشوهرم گفتم ک توتاحالاشده جیگربگیری پولشوندی فکرکردگفت چطورگفتم بگوگفت گمونم شده مال خیلی سال پیش ک اصلاتونبودی توازکجامیدونی براش جریان خوابموگفتم باورنکردزنگ زدب رفیقش ک تعبیرخواب بلده جریان خواب روک گفتم گفت این  خوابی ک دیدی طبقه ادمایی بودن ک پول مردم روخورده بودن پس نداده بودن ازخودمم سوال کرده بودن ک بعدش باشوهرم رفتیم هم حلالیت گرفتیم هم پولشونودادیم مغازه جیگری برنداشت پول روولی حلال کردولی من رفتم پولودادم

بیین اسی ده هزارتومن بودازمن ک اون دنیابه زنجیربسته بودن منوخداروشاهدمیگیرم کلمه ای دورغ گفته باشم