بماند که خواهرشوهرم چه بلاهایی سرم آورده،آخریشو میگم بگین که حق با کیه،ما چند روز پیش رفتیم خونه خواهر شوهرمم براش یلدایی بردیم،سر یه جریانهایی باهم زیاد اوکی نیستیم،اینا فقط با داداششون صحبت میکردند ما یه ساعت نشسته بودیم فقط با داداشه صحبت میکردند با من اصلا،فرداش تولدم بود یه زنگم نزدن،روز یلدا شوهرم التماس خواهش که تو رو خدا زنگ بزن یلدا رو تبریک بگو گفتم بمیرمم زنگ نمیزنم،شبش اومدم به برادرشوهرم پیام تبریک فرستادم اونم سین کرد جواب نداد،به شوهرم گفتم دیدی خونواده خودت باعث میشن دیگه من نه زنگ بزنم نه پیام بدم،اینو که گفتم همسرم عصبی شد احترام نگه دار حدتو دیگه داری میگذری🙄😐من که چیزی نگفتم الان باهم حرف نمیزنیم به نظرتون کار من اشتباس؟
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
از یه جایی باید تکلیف این موضوع رو مشخص کنی که تا آخر عمر دعوا نداشته باشید،شوهرت انگار حرف حالیش نمیشه چطور اونا تولد تو رو تبریک نگن اما تو همون روز زنگ بزنی تبریک یلدا بگی؟؟؟ بردار این شوهرتو ببر پیش یک مشاور تا روشنش کنه خودت از پسش برنمیایی
کاربری که بعد شش سال به ناحق ترکید من دیگه اون کاربر سابق نمیشم از همتون آتو دارم
خونه ی ما دورِ دوره ، پشت کوههای صبوره پشت دَشتای طلایی پشت صحراهای خالی خونه ی ماست اونورِ آب اونورِ موجهای بی تاب پشت جنگلای سروه توی رویاست،توی یه خواب،پشت اقیانوسِ آبی پشت باغای گلابی اونور باغای انگور پشت کندوهای زنبور خونه ما پشت ابرهاست اونور دلتنگیِ ماست تهِ جاده های خیسه پشت بارون پشت دریاست💖💖💖💖💖💖💖بودنت هنوز مثل بارونه تازه و خنک و ناز و آرومه حتی الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم اَتل و متل بهار بیرونه مرغابی تو باغش میخونه باغ من سرده همه ی گلاش پژمرده دونه دونه بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه...بارون بارونه دلم تنگه پرتقالمن گلپر سبزه قلب زار من منو ببخش از برای تو هرچی که بخوای میارم اَتل و متل نازنین دل زندگی خوب و مهربونه عطر و بوش همین غم و شادیه کوچیک و بزرگمونه.💖