دقیقا اون یکی جاری ها زندگی جدا خونه جدا یه قرون خرج نمیزارن بکنم تازه شام و ناهار خونه مادرشوههرم هستن به خرج شوهرم میخورن و میرن بعد نمی‌خواد بفهمه شوهرم باید خونه جدا بگیره آخر یا منو از دست میده یا از مادرش جدا میشه چون با اینا هیچ جوره نمیشه تا من حرف هم میزنم خواهرانش زود میگن مفت نشستین به جای اجاره داداشم خرج می‌کنه به کسی چه
نه بابا این چه حرفیه .
من خودم‌تا حالا زیاد خریدم هم با وامش هم با اعتبار (این جداست و بسته به کارنامه ات پیش دی.جی مثلا بهت بیست تومن‌اعتبار میده سه ماهه باید تسویه کنی ) هم ماهانه با یه بخشی از حقوقم طلاهای ریز مثل زنجیر و سکه پارسیان و … خریدم حتی سه ماه پیش با همین اعتبارم‌یه انگشتر خریدم بردم‌طلافروشی چند سوتم‌بیشتر از وزنی بود که تو مشخصات کالا زده‌بودن
ببرش مشاور اگر نمیاد بهش بگو ایندمون اینطوری نمیچرخه بچه دار شیم خرج داره پس انداز میخاد اگر یروز مجبور شیم از اینجا بلند شیم بریم هیچی نداریم اگرم این حزفا کلا روش اثر نداره خودتو حرص نده بیخیالشون باش تو غر نزن هیچیم بدی مامانشو نگو بزار زمان بگذره خودش میفهمه دارن سو اسنفاده مکنن ازش شاید دیر باشه ولی میفهمه توام برو سرکار یا برو کلاس و باشگا پیششون نباش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز