موکتای خونه خیس و کثیف شدن انداختیم تو حیاط ی هفتس ب شوهرم میگم ببر قالیشویی میگه نمیخاد واسه چهارتا موکت کلی پول بدم ک چی بشه خودم میشورم خودشم همین الان بگم بشور میشوره ولی شستن بلد نیس کثیف کاری میکنه ،حیاطمونم مشترکه و از صدقه سر همسایه بی فرهنگ و چندش واقعا کثیفه کلا کفش سیاه شدا از آشغالا و شیرابه اشغال و... منم باردارم نمیتونم بشورم هوا هم بشدت سرده الان موندیم ی تیکه اشپزخونه و راهرو گذاشتهد روی کاشی سرد راه بریم، با خونوادش تو ی ساختمونیم حس میکنم از ترس مادرش ک ی زن بشدت خسیس و عجیبه نمیبره قالیشویی وگرنع شوهرم اصلا خسیس نیس الانم اگ بش بگم از ترس مادرته قسم و ایه ک نه خودم میشورم خرج اضافیه !!، گفتم یا میخای تو حیاط چندش بشوری یا من بمونم رو کاشی سرد راه برم بدرک ک روی کاشی سرد رله میرم؟! اونم گف خب چیکار کنم نمیزاری بشورم!! بهم اهمیت نمیده دلم گرفته همش این افکار میاد تو سرم گریه میکنم😔😔الان مشکلم شستن موکتا نیس مشکلم اهمیت ندادنه😔😭