2777
2789

فکر نمیکنم شناخت بچه ظاهری باشه بیشتر اون حسه ست،نظر من اینطوریه البته واقعیتو نمیدونم 

🦋یه دختر ۲۳ ساله که به تمام چیزایی که میخواد میرسه😍پای یه نفر موندن آدمارو قشنگ میکنه💎🔗خیلی وقته وارد سال چهارم پای تو موندن شدم🤍💍،خدایا نقطه نقطه زندگیمو با وجودت قشنگ ساختی میدونم از این به بعدم همه چی قشنگه...💚نترس جانم که دستانم جدا شدنی نیست ز دستانت...🤍✨

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

نه بابا میشناسه

فقط 34 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

    خدا قشنگ میچینه؛❤️🌱                                          ”در کنار ساحل قدم می‌زدم و می‌خواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد.جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم، نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است.با خودم فکر کردم در زندگی چند بار چیزهای بی‌ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم، دیدم که چقدر بیهوده بوده است!ولی آیا اگر به سمت آن شی بی‌ارزش نمی‌رفتم، واقعاً می‌فهمیدم که بی‌ارزش است یا سال‌ها حسرت آن را میخوردم! جواب کامنت های منفی رو نمیدم 🦋🌱

نه بابا میشناسه

آخه رفته بودیم مهمونی

بچم شیرجه میزد تو بغل مامان بزرگش

از بغل اون بغل من نمیومد

اگرم کاری داشتم و از بغلش میگرفتمش گریه میکرد

مگه من مامانش نیستم؟خب نباید اینجور باشه

ربطی نداره،بچه مادر رو از روی ،بو صدا ،راحت تشخیص میده،

آخه رفته بودیم مهمونی


بچم شیرجه میزد تو بغل مامان بزرگش

از بغل اون بغل من نمیومد

اگرم کاری داشتم و از بغلش میگرفتمش گریه میکرد

مگه من مامانش نیستم؟خب نباید اینجور باشه

میشناسه عزیزم نگران نباش

آخه رفته بودیم مهمونی

بچم شیرجه میزد تو بغل مامان بزرگش

از بغل اون بغل من نمیومد

اگرم کاری داشتم و از بغلش میگرفتمش گریه میکرد

مگه من مامانش نیستم؟خب نباید اینجور باشه

فکر نمیکنم شناخت بچه ظاهری باشه بیشتر اون حسه ست،نظر من اینطوریه البته واقعیتو نمیدونم

آخه رفته بودیم مهمونی

بچم شیرجه میزد تو بغل مامان بزرگش

از بغل اون بغل من نمیومد

اگرم کاری داشتم و از بغلش میگرفتمش گریه میکرد

مگه من مامانش نیستم؟خب نباید اینجور باشه

آخه رفته بودیم مهمونیبچم شیرجه میزد تو بغل مامان بزرگشاز بغل اون بغل من نمیومداگرم کاری داشتم و از ب ...

اولش یکم تعجب کرده شمارو با موی کوتاه دیده کم کم عادت میکنه مسئله ای نیست 

فقط 34 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

    خدا قشنگ میچینه؛❤️🌱                                          ”در کنار ساحل قدم می‌زدم و می‌خواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد.جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم، نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است.با خودم فکر کردم در زندگی چند بار چیزهای بی‌ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم، دیدم که چقدر بیهوده بوده است!ولی آیا اگر به سمت آن شی بی‌ارزش نمی‌رفتم، واقعاً می‌فهمیدم که بی‌ارزش است یا سال‌ها حسرت آن را میخوردم! جواب کامنت های منفی رو نمیدم 🦋🌱

آخه رفته بودیم مهمونیبچم شیرجه میزد تو بغل مامان بزرگشاز بغل اون بغل من نمیومداگرم کاری داشتم و از ب ...

شاید اون لحظه تو اون مهمونی بغل مامان بزرگش احساس  آرامش و امنیت کرده ،گاهی پیش میاد بچه تو بغل یکی حالا تو یه جمع شلوغ  احساس  آرامش داره،چطور ما آدم بزرگا گاهی تو یه مهمونی تو یه عروسی کنار یکی میشینیم ک حالمون اون لحظه  بهتره حسی خوب دریافت میکنیم بچه هم همینه

آخه رفته بودیم مهمونیبچم شیرجه میزد تو بغل مامان بزرگشاز بغل اون بغل من نمیومداگرم کاری داشتم و از ب ...

ناراحت نباش عزیز دلم،میفهمم حس مادریع دیگه،اگرم بخاطر مو باشه عادت میکنه

🦋یه دختر ۲۳ ساله که به تمام چیزایی که میخواد میرسه😍پای یه نفر موندن آدمارو قشنگ میکنه💎🔗خیلی وقته وارد سال چهارم پای تو موندن شدم🤍💍،خدایا نقطه نقطه زندگیمو با وجودت قشنگ ساختی میدونم از این به بعدم همه چی قشنگه...💚نترس جانم که دستانم جدا شدنی نیست ز دستانت...🤍✨

نه قبل مهمونی دیده بود موهامو

بیشتر وقت بزاری باهاش باشی دیگه احساس غریبی نمیکنه

فقط 34 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

    خدا قشنگ میچینه؛❤️🌱                                          ”در کنار ساحل قدم می‌زدم و می‌خواستم به جایی دیگر بروم که درخشش چیزی از فاصله دور توجهم را به خود جلب کرد.جلوتر رفتم تا به شی درخشان رسیدم، نگاه کردم دیدم یه قوطی نوشابه است.با خودم فکر کردم در زندگی چند بار چیزهای بی‌ارزش من را فریب داده و من را از مسیر اصلی خودم غافل کرده است و وقتی به آن رسیدم، دیدم که چقدر بیهوده بوده است!ولی آیا اگر به سمت آن شی بی‌ارزش نمی‌رفتم، واقعاً می‌فهمیدم که بی‌ارزش است یا سال‌ها حسرت آن را میخوردم! جواب کامنت های منفی رو نمیدم 🦋🌱

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز