همش میومد بدشونو میگفت هزار تا حرف کخودش مظلومه ازشون بدش میاد چون خیلی بابت اونا اذیت شدم بعد دیشب کم بود داداشاشو بغل کنه اینقدر خوب بودن باهم بهشم گفتم چی شد میگه نمیشه ک صمیمی نشم وای چقدر سخت گذشت دیشب همین که مهمونی تموم شد تا خونه اشک ریختم چقدر تنهام
کاش با همسرم ازدواج نمیکردم