با وجود اینکه میدونم "اون پسر" خیلی وقتا به خاطر کارش اکیپی میرن مسافرت و "اون دختر بیشعور" هم تو همون اکیپه باز هم قلبم آتیش میگیره و مثل الان اشکام روون میشه :)
رفتارش رو با اکسش دیدم ! هیچ نشونه ای از رل زدن و رل داشتن تو این آدم نیست !
ولی اون یه درصد احتمال که اگه دارم خودم رو گول میزنم چی؟
اگه این مسافرت مثل قبلیا کاری نباشه و دوتایی باشه چی؟
من این پسر رو وقتی چیزی نداشت دوست داشتم :)
فکر نمیکنم کسی مثل من "اون پسر" رو "این جوری" دوست داشته باشه :)
دارم همه چیز رو بدتر میکنم :")
فقط دارم باهاش لج میکنم و غرورش رو + اعصابش رو نشونه گرفتم
که غرور خودم حفظ بمونه :")
کاش موفق تر و زیباتر بودم :)
کاش قلبی نداشتم و نه اشکی :)
کارمون به جایی رسیده که یک روز در میون جواب هم رو میدیم
امروز من فردا اون ! 😅
نمی دونم دست بکشم یا نه
اگر با کسی نباشه و پشیمون بشم بعدا
اگر با کسی باشه و وابسته تر بشم بعدا
و میدونی چی سخته؟
اینکه بیوت و آهنگ چنلت درباره فرار از خودت باشه
آهنگ اون درباره پناه شدن و بغل کردن و حفظ کردن دختر:)
و من فقط یه ایده باشم ! 😅
کل این دو سه ماه یه ایده باشم برای ابراز عشقش به اون 😅
شاید اون هم مثل من عاشق ماه و ستاره است
شاید اون هم مثل من عاشق "اون خواننده" است و پسر قصه ما میخواد سلیقه اون رو بشناسه
شاید :)