نه نه من اصلا نمیخوام که شوهرم قید دخترشو بزنه،
ابدا و اصلا
چون شدیدا به خدا و کارما اعتقاد دارم
ولی این انتظارو دارم که بی دلیل با من بد نشه،ببینه کی مقصر سرد شدن رابطه ی من و دخترشه،دخترش مقصره یا من؟!!!!
نه اینکه وقتی میبینه دخترش مقصره با من مثل کوه یخ رفتار کنه...
البته که دیر یا زود چوبشو میخوره،چون چوب خدا صدا نداره،مگه میشه قلب زنتو به ناحق بشکنی و تاوان ندی.....
مامانت حالدمنو خوب درک میکنه
من نمیدونم خانواده ی شوهر از زندگی پسرشونچی میخوان؟
نمیدونم از دعوا تو خونه ی پسرشون لذت میبرن؟؟
یه بار عمه ی دخترم ازش پرسیده بود: مامان و بابات با هم دعوا میکنن؟
خب آخه این چه سوالیه؟
این سوال دو حالت داره:
۱.ما دعوا میکنیم و توی عمه خوشحال میشی
یا ۲.ما دعوا نمیکنیم و تو حرص میخوری و حسودیت میشه
جز اینه؟!!!
با دختره هم خیلی عادی رفتار کنید اصلا تذکر ندید دختر خیلی سخت و حساسه من دختر خودم هست حتی با خنده هم اگر تذکر بدم با هام سر سنگین میشه و بدقلقی میکنه باید فقط بوسش کنم و بگم تو خوبی
تقصیر مادر بزرگه هست که از زیر زبون بچه حرف میکشه
بچه ها نمی دونن چه حرفی رو باید بزنن چه حرفی رو نگن
حرف هایی که نمی خوای بگه رو جلوش نزن
دیگه نمیتونم مثل روزای اول که بچه تر بود باهاش باشم
چون روز به روز که داره بزرگتر میشه داره باهام فاصله میگیره
البته بخاطر سن بلوغشم هست
منم دیگه بی خیالش شدم
انشاالله که بعده ها خودش متوجه بشه که این کارش خیلی رفتار بدیه!!!!
منم دارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز