هم مریض بودم هم با آدمای اونجا مچ نیستم کاش خونه می موندم کاش اصلا خوش نگذشت اصلا واسه اینکه تنها نباشم رفتم یعنی مامانم زورم کرد از من ب شما نصیحت جای که بهتون خوش نمیگذره نرید
امشب به شما خوش گذشت بچه ها
من تنها بودم مامانم حالش خوب نبود
نه اصلا به من خوشنگذشت ، تو تاپیک‌آخرم نوشتم
واقعا درست میگی آدم با مامانش بمونه صد شرف داره تا بره پیش آدمایی که باهاشون اوکی نیست
چ جالب منم‌فقط بخاطر بچه هام موندم از خدام بود کی پاشم🤕
ما هیچ جا نرفتیم اینقدر خوب بود
خوش گذشت ولی واقعا خسته شدم خونه خودم اگه دعوت میکردم همین جمع رو کمتر خسته میشدم من خودم مهمان دارم از قبل به خیلی از کارام میرسم که مهمان میاد خیلی کار نکنم . اما حالا خواهر شوهرم صفر تا صد کاراشو میزاره ما رفتیم انجام میده خب نمیشه کار نکنی که . در حدی که همینکه وارد شدم جارو برقی کشیدم و میوهاشو شستم . شامی هم مادرشوهرم از خونه درست کرد من اونجا داشتم ساندویچ میزدم گوجه و خیار شور ریز میکردم و خلاصه که همه چی میز و چیدن و اینا . تازه به من زنگ زد زود تر بیاین ما که رفتیم خودشو شوهرم رفتن گل بگیرن که گل ارایی کنه
اره به‌من‌خیلی خوشگذشت.یعنی به کل خانواده
مجبورید حتما باید برید مهمونی
مگه چه چیه این یلدا
من ک متنفرم ازش
توخونه تنها بودیم غروب رفتم به مادرشوهرم سر زدم و برگشتم دلم نیومد نرم پیششون ولی تا یک ساعت پیش کلی با دخترم خوشگذروندم کلی رقصیدیم ادا درآوردیم ا ایتکه تنها بودیم ولی خیلی به دخترم خوش گذشت منم با شادی اون شاد شدم
هر سال خودمو میزنم مریضی که جایی نرم .تنهایی راحت ترم
نصف ساعت توراه بودم الانم دل‌درد پریودی دارم😍😍😍
دل درد شدید داشتم و همش کنار شوفاژ نشسته بودم ولی باز تو جمع خانوادم بودن برام خوشه
یعنی شما دقیقا تو اون مهمونی تنها بودین ؟ خب واکنشتون چی بود ؟ هیچکس باهاتون حرف نزد ؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز