خدانکنه عزیزم
مشاور و روانشناس رفتن فایده نداشت
پدربزرگم و مادربزرگم در جریانن مادرم چندروز اول رفت اونجا بابام قول داد دیگ اذیت نمیکنه ولی روز ب روز بدتر شد
اورژانس اجتماعی هم مادرم باید خودش بگع زنگ بزنم یا نه ک اونم میگه نمیدونه چیکار کنه...انشاالله فردا دکتر برن ببینیم خدا چی میخواد...من این وسط داغون شدما یعنی الان ب حدی داغونم ک نمیدونم حقو ب کی بدم؟یبار بابام جلوی من با مامانم دعواش شد سر همین موضوع هی میخاست حمله کنه ب مامانم من جلوش وایسادم گفتم تموم کن این رفتاراتو یا طلاق بده یا ببخش انقدر مارو اذیت نکن ولی هی گفت هرچی خاست ب مامانم میگفت و هی حالت هجومی داشت سمت مامانم من از ترس و فشار اعصاب شروع کردم خودمو زدن جیغ میزدم گریه میکردم بسه بسه بسههه ولی نیومد سمتم مامانم اومد دستمو گرفت ک دیگ خودمو نزنم...فقط ب مامانم گفت مقصر تویی مامانمم گفت مقصر تویی ک روانیمون کردی
گفتم من چارپنج ساعت میام اینجا دیوونه میشم وای بحال مامان
میگفت مامانت باید بگه چیا گفتن درصورتی ک مامانم یسری چیزارو گفته بود ولی بابام باور نمیکنه فک میکنه حضوری همو دیدن هرچی مامانم قسم و اینا میخورد فایده نداشت و نداره...و حالام ک وضعیت شده حال خرابش و روان آشفته ترش
نمیدونم چیکار کنم حق با کیه واقعا؟