2777
2789
عنوان

رمان خونا بیان یه نظری بدن

78 بازدید | 18 پست

بعد مدت ها شروع کردم به رمان نویسی بیایدد رمان مو بخونید بگیید چطوره موضوعشو کاری ندارم قلمم چطوره 


تو خواب و بیداری بودم که چشمم به ساعت روی میز بغل تختم افتاد، گیج و منگ پتو کنار زدم نشستم روی تخت و با آهی بلند خستگی خواب رو خلاصه کردم.

از جام بلند شدم تختم رو مرتب کردم و به سمت سرویس راهی شدم کارای مربوطه رو انجام دادم و آبی به صورت زدم 

تا به خودم بیام شیر آب و بستم و بیرون اومدم، به سمت اتاقم قدم برداشتم به سمت کمدم رفتم و مانتو شلوار جدیدی ک خریده بودم رو روی تخت گذاشتم و به پایین خونه رفتم از اونجایی ک حسابی گشنم بود و تنها چیزی که الان میخواستم غذا برای معده گشنم بود که فقط میگفت غذا 

به سمت یخچال حجوم بردم در یخچال باز کردم تا برای خودم دستی بهم بزنم، نون و عسل از دل یخچال کشیدم بیرون و معدمو مهمون نون و عسل کردم، به ساعت نگاهی انداختم 7:20 رو نشون میداد پوفی کشیدمو وسایلارو تو یخچال گذاشتم و به سمت اتاقم حرکت کردم.

لباسایی ک از قبل حاظر کرده بودم رو شروع به پوشیدن کردم

مانتوی بلند ک تا ساق پام کشیده شده بود و طرح روش چهارخونه کشیده شده بود با رنگای مختلف، از زیرمانتو کراپی کرمی تن کردم و شلوار لی مو روش پوشیدم.

جلوی آینه وایسادم، کشوی میز کشیدم آرایشی ملایم به صورتم زدم مقنعه مشکی مو سر کردم و از روی میز عینکمو به صورتم زدم.

کیفمو روی تخت گذاشتم، لپ تاپ و کتابامو داخلش گذاشتم.

سویچ رو برداشتم و به بیرون راهی شدم.

سوار ماشینم شدم راهی دانشگاهم شدم که راه زیادی نداشت ولی از اونجایی ک یکم تنبلیم میاد پیاده برم ترجیح میدم با ماشین برم.

ماشین پارک کردم و کیفم رو به دوش کشیدم و

وارد دانشکده شدم، واردم کلاس شدم

پریسا رو دیدم با لحن خوشحالی نمک ریزون لب زد:

پریسا- به به دیوونه خانمم اومد.

من- دیوونگی از خودته، منو جمع نبنداا.

از اون طرف آبتین با لحن خبری لب زد:

آبتین- بچها یادتون نرفته ک اخر هفته پارتی خونه مایید.

آبتین از اون بچه های پولدار پرو ک هروز اینور اونور پلاس بود و با پارتی دانشگاه قبول شده ک اسمش بد در نره!

پریسا- نه بابا اوکیه میاییم.

ادامش لب زدم:

من- ببین من نمیاما گفته باشم، میدونی خوشم نمیاد!





بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

اگه بار اولته و بهش علاقه داری ناامید نشو ادامه بده

ولی در کل راستش جمله بندیا زیاد جالب نبود🌱

میشه یک صلوات برای ظهور امام زمان بفرستید؟حرفی نظری؟ https://abzarek.ir/service-p/msg/1074108
ینی توضیح زیز به ریز ندم؟

خیلی نه. رفتم دستشویی، کارایی نربوطه رو کردم. رفتم داخل دانشکده. رفتم داخل کلاس. بعضی جاها رو زیادی توضیح دادی

خداوند به من نزدیکترین است
و همیشه حامی من
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792